Boro Khoone Lyrics by Mahyar
بد حال خیابونا
غمگین مثل سوز گیتار
تنهام از این بالا گیجم
بیفتم خودم یا ته سیگار
بد حال خیابونا
فقط منو بذار خونه
تو ماشین خاموش ضبط
سکوت تنها صدامونه
خنده ها شده دکوری
دروغه جواب چطوری؟
مرد دیگه ذوق ما
واسه شمالای یهویی
اگه میشه برو خونه
یه هیولا تو خیابون
به نام خاطره پی منه
میکشتم زودتر از سیانور
فقط منو بذار خونه
میخوام تعطیلیمو اصلا خونه باشم
سراغمم کسی گرفت
بگین یجا دیگهست و دوره راهشم
کارای عجیب میکنم
کار تعطیله اَ جیب میخورم
از آدم جدید بیزارم
اَ رفیقای قدیم میبرم
میزنم عطرشو به بالشم
واسه من بسه حتی یادشم
فکر کنم بزرگ شدم دیگه، نه؟
فاز من کجا، کجا فاز شهر
من شدم معتاد تنهایی
نه کسی میاد دیگه
نه من میرم جایی
ساکتم بی حوصلهم سردم
بس که گیر کرده تو دلم یه حرفایی
من شدم معتاد تنهایی
بارون و یه پنجره چایی
من شدم معتاد تنهایی
تا همیشه، نه یه شبایی
حال خونه تخمی
حال بیرون تخمی تر
دارم کصخل میشم
امروزم همه چی تو ذوق میزد
کینه دارم اَ همه شتری
بوس و بغل کپنی
اعصابم دیفالت خورد
بوق میکشم پشت نفر جلویی
بیدلیل هی اوقاتم تلخه
اخلاقم صبحا نچسب
نمیدونم اومدم کجا برعکس
سرزنش هاتون رو یادم هست
منو بذار خونه دادا
چشام اذیت تو چراغا
همهش هی لش خونهم
همه چی دیگه تو مخه بابا
برو فقط منو بذار خونه
نگاه هوا هوای بارونه
زنده میشه خاطره هاش
دوباره مچم رو میخوابونه
میگن برو تراپی
منم هم خونهام با یه انصرافی
زندگیم عین بازی و
سخته به خودت هی ببازی
روزا همون شکلی میگذرونم
روز و شب رو عشقی
دیگه حتی حال جنس نی
و فقط حالمون خوبه فیسی
اگه میشه برو خونه
فاز من دوش و خواب
هنوزم رد میده دلم
برا چشای عکس لای کتاب
من شدم معتاد تنهایی
نه کسی میاد دیگه
نه من میرم جایی
ساکتم بی حوصلهم سردم
بس که گیر کرده تو دلم یه حرفایی
من شدم معتاد تنهایی
بارون و یه پنجره چایی
من شدم معتاد تنهایی
تا همیشه، نه یه شبایی
یه سفر ادامه دار
یه چمدون اضافه بار
همیشه منو کشته نگاه یار
مدوسا با چشمای مار
عاقبت نارفیق یه فاجعهست
که سهم ما نیست
این حال بد لایقم نبود
اصلا نه انتظار نیست
برا من نه
فکرش از تو سر یه لحظهام نرفت
من مسافرم
ته خط رسیدم نه مهم نیست از چه راهی
خونه ساکت تیوی خاموش
دل ما داغون تنگ
یه سیگار رولی داروش
بارون میزنه رو شیشه آهنگ
فقط منو بذار خونه
نه حال ویسکی نه حال برگ
تو این خیابونا
میزنه رو دلم خاطره چنگ
یه حس خیلی غریب تو محیطه
خستهم از این شبا و
خوشی های فرمالیته
میخوام خونه باشم
زل بزنم به تاریکی
تو از حرف زدن با جای خالی چی حالیته؟
میزنم حرفمو با میز، با آینه، دیوار
چون دیگه باتو امیدی نیست به دیدار
صدای پیانوی شکسته و ناکوکم رو
میشنوه از پنجره جغد بیدار
من شدم معتاد تنهایی
نه کسی میاد دیگه
نه من میرم جایی
ساکتم بی حوصلهم سردم
بس که گیر کرده تو دلم یه حرفایی
من شدم معتاد تنهایی
بارون و یه پنجره چایی
من شدم معتاد تنهایی
تا همیشه، نه یه شبایی